نمی دونم چرا خیلی چیزی به ذهنم نمیرسه . شاید چون انتخابِ خیلی چیز ها دست من نبوده و دست تقدیر زندگیم رو شکل داده . همون دستی که من رو در جوار امام رضا به این دنیا آورد . همون که تعیین کرد که یک شیعه ی دوازده امامی باشم . همون که من رو به دبیرستان آینده سازان برد و با دوستانی آشنا کرد که باعث تغییر مسیر زندگی من شدن . همون دستی که روشنا رو به عنوان اولین و آخرین گزینه سرِ راه من قرار داد . همون دستی که به من اشاره کرد و دستور هجرت داد . همون دستی که . بگذریم .
اما خب این وسط اشکالاتی هم وجود داشته . دست تقدیر همه چیز نیست و خیلی جاها اختیار ما آدم هاست که کار رو برامون سخت می کنه . من امروز نقاط ضعفی دارم که اگر نبود به نظر خودم می تونستم چندین برابر اینی که هستم کارایی و پیشرفت داشته باشم . و عواملی باعث ایجاد این نقاط ضعف شد که کاش متوجهشون بودم . :
گوارا حواست باشه ، وقتی درساتو خوندی و مشقاتو نوشتی نشین پشت کامپیوتر ، برو تو کوچه با بچه ها فوتبال بازی کن !
گوارا تابستونا نمون تو خونه . برو سرِ یه کاری یا یه کلاسی . برو و دنیای پیش روت رو بشناس !
گوارا ؟! تا حالا به مامانت گفتی که دوستش داری ؟ تاحالا دستشو بوسیدی ؟! پدرت چی ؟ گوارا بدون اگه الان این کار رو نکنی و از الآن براشون جا نندازی که همچین رفتاری از گوارا ممکنه سر بزنه ، بعدا دیگه کار خیلی سخت میشه .
گوارا مراقب نگاهت باش ، مراقب گوشِت باش . اینا دروازه های دلت هستن ، خیلی مراقبشون باش .
گوارا ممکنه خانوادت مانعت بشن . ممکنه شرایط زندگی تو رو به سمت های دیگه ای هدایت کنه . با شرایط بجنگ و طوری باش که درسته .
ممنونم از خانم مبهم بابت دعوت بنده به این چالش .
راه اندازی چالش توسط : سید جواد
درباره این سایت